ㄒ卄乇 ㄥ卂丂ㄒ ㄥㄖᐯ乇 [part¹²]
زیاد راه تا خونه نبود حدود ۱۵ دقیقه میرسیم
همینجوری داشتم رانندگی میکردم و کوک هم هیچی نمیگفت
رسیدیم دم خونه من رفتم ماشینو پارک کردم تو پارکینگ کوک هم رفت تو
خیلی دیر وقت بود ساعت حدود ۲و۳نصفه شب بود رفتم تو اتاق و از کمد ی تیشرو سفید و ی شلوار راحتی دراوردم
ته:کوک بیا اینارو بپوش
کوک:ممنون
منم رفتم تو اتاق ی تیشرت سورمه ای با شلوار ستش برداشتم بپوشم
کتم و دراوردم و کرواتمو شل کردم،دکمه های استینمو باز کردم و چنتا دکمه اول پیرهنمو باز کردم
همینجوری داشتم لباسامو درمیاوردم...
(کوک)
لباسایی ک تهیونگ بم داد و پوشیدم شلوارش یکم بم بلند بود رفتم تو اتاق تا بش بگم ی شلوار دیگا بم بده ک... چشام چارتا شد
بالاتنش کامل لخت بود سیکس پک و عضلاتش کاملا معلوم بود وای لعنتیییییی عجب بدنی داشت نمیتونستم ازش چشم بر دارم انگار شیفتش شده بود
برگشت سمتم ک جا خورد از دیدنم
ته:عا پوشیدی راحتا؟
جوابشو ندادم و اروم رفتم جلوش و نزدیکش شدم
دستمو اروم کشیدم رو بدنش و لبخند زدم
بعد یهو به خودم اومدم من..من چم شده وای این دیگه چه کاری بود کردم
کوک:من...
ته دستمو گرفت و کشید سمت خودش ی پوزخند زدو پرتم کرد رو مبلی ک اون کنار بود
اومد کنارم رو مبل و شروع کردم مک زدن لبام
حسابی حشری شده بودم و اروم بدنشو لمس میکردم
بعد ی چند دقیقه ازم جدا شد
ته:خب دیگه من خیلی خستم بریم بخوابیم
بعد رفت و رو تخت خوابید
منم رفتم و پیشش خوابیدم...
همینجوری داشتم رانندگی میکردم و کوک هم هیچی نمیگفت
رسیدیم دم خونه من رفتم ماشینو پارک کردم تو پارکینگ کوک هم رفت تو
خیلی دیر وقت بود ساعت حدود ۲و۳نصفه شب بود رفتم تو اتاق و از کمد ی تیشرو سفید و ی شلوار راحتی دراوردم
ته:کوک بیا اینارو بپوش
کوک:ممنون
منم رفتم تو اتاق ی تیشرت سورمه ای با شلوار ستش برداشتم بپوشم
کتم و دراوردم و کرواتمو شل کردم،دکمه های استینمو باز کردم و چنتا دکمه اول پیرهنمو باز کردم
همینجوری داشتم لباسامو درمیاوردم...
(کوک)
لباسایی ک تهیونگ بم داد و پوشیدم شلوارش یکم بم بلند بود رفتم تو اتاق تا بش بگم ی شلوار دیگا بم بده ک... چشام چارتا شد
بالاتنش کامل لخت بود سیکس پک و عضلاتش کاملا معلوم بود وای لعنتیییییی عجب بدنی داشت نمیتونستم ازش چشم بر دارم انگار شیفتش شده بود
برگشت سمتم ک جا خورد از دیدنم
ته:عا پوشیدی راحتا؟
جوابشو ندادم و اروم رفتم جلوش و نزدیکش شدم
دستمو اروم کشیدم رو بدنش و لبخند زدم
بعد یهو به خودم اومدم من..من چم شده وای این دیگه چه کاری بود کردم
کوک:من...
ته دستمو گرفت و کشید سمت خودش ی پوزخند زدو پرتم کرد رو مبلی ک اون کنار بود
اومد کنارم رو مبل و شروع کردم مک زدن لبام
حسابی حشری شده بودم و اروم بدنشو لمس میکردم
بعد ی چند دقیقه ازم جدا شد
ته:خب دیگه من خیلی خستم بریم بخوابیم
بعد رفت و رو تخت خوابید
منم رفتم و پیشش خوابیدم...
۲۴.۷k
۱۱ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.